-آيا شوهر خواهر و ديگر خويشان - مردها - در حجاب مانند مردهاي نامحرم مي باشند؟
(0)
-با توجه به شرايط فرهنگي حاكم بر جامعه ما، آيا شما با اشتغالات وسيع زنان مذهبي در جامعه موافق هستيد؟



(0)
-1 - برخي از مردان از زنانشان مي خواهند كه خود را براي مردان نامحرم و كوچه بازار آرايش كنند وبدون چادر دركوچه وخيابان بروند، آيا اگر زنان از اين موضوع پيروي نكنند ،يعني حرف او را گوش ندهند آيا گناه كردند، وظيفه زنان دراين مورد چيست ؟(0)
-در حديث «غيرة المراة كفر و غيرة الرجل ايمان» غيرت به چه معناست؟ لطفاً در مورد حديث توضيح دهيد؟



(0)
-1ـ اجازه بيرون رفتن از خانه را بايد از پدر گرفت يا شوهر؟(0)
-آيا اگر پا جوراب وپوششي نداشته باشد گناه دارد ؟(درچه حد)(0)
-كدر صورتيكه در منزل تنها باشيم آيا مي شود با روسري وبلوز وبدون دامن در حاليكه چادر برسرداريم نماز بخوانيم؟ باتوجه بهاينكه در روايات آمده كه حضرت عيسي (ع) پشت سر امام زمان (عج ) در زمان ظهورشان خواهند آمد ، آيا در كتاب انجيل مسيحان به مسأله اشاره شده وكلاً نظر مسيحان در اين مورد چيست(0)
-نپوشاندن پاها تا ساق در نماي براي زن چه حكمي دارد نظر آيتالله سيستاني(0)
-بيرون بودن مقداري از ساق پا براي زن در نماز عمدا و سهوا چه حكمي دارد(0)
-اگر خانمي چادر و مهر نداشته باشد چگونه نماز بخواند(0)
-آيا شوهر خواهر و ديگر خويشان - مردها - در حجاب مانند مردهاي نامحرم مي باشند؟
(0)
-با توجه به شرايط فرهنگي حاكم بر جامعه ما، آيا شما با اشتغالات وسيع زنان مذهبي در جامعه موافق هستيد؟



(0)
-1 - برخي از مردان از زنانشان مي خواهند كه خود را براي مردان نامحرم و كوچه بازار آرايش كنند وبدون چادر دركوچه وخيابان بروند، آيا اگر زنان از اين موضوع پيروي نكنند ،يعني حرف او را گوش ندهند آيا گناه كردند، وظيفه زنان دراين مورد چيست ؟(0)
-در حديث «غيرة المراة كفر و غيرة الرجل ايمان» غيرت به چه معناست؟ لطفاً در مورد حديث توضيح دهيد؟



(0)
-1ـ اجازه بيرون رفتن از خانه را بايد از پدر گرفت يا شوهر؟(0)
-آيا اگر پا جوراب وپوششي نداشته باشد گناه دارد ؟(درچه حد)(0)
-كدر صورتيكه در منزل تنها باشيم آيا مي شود با روسري وبلوز وبدون دامن در حاليكه چادر برسرداريم نماز بخوانيم؟ باتوجه بهاينكه در روايات آمده كه حضرت عيسي (ع) پشت سر امام زمان (عج ) در زمان ظهورشان خواهند آمد ، آيا در كتاب انجيل مسيحان به مسأله اشاره شده وكلاً نظر مسيحان در اين مورد چيست(0)
-نپوشاندن پاها تا ساق در نماي براي زن چه حكمي دارد نظر آيتالله سيستاني(0)
-بيرون بودن مقداري از ساق پا براي زن در نماز عمدا و سهوا چه حكمي دارد(0)
-اگر خانمي چادر و مهر نداشته باشد چگونه نماز بخواند(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:45144 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:16

با توجه به خطبه هشتاد نهجالبلاغه مبني بر نقصان عقل زنان، چگونه ميتوان آن را پذيرفت. در حالي از نظر ارزش انساني با مرد برابر است؟ اگر ناقص العقل است، چگونهه ميتواند مردان عاقل را پرورش دهد؟

آري زن و مرد از نظر ارزش انساني برابرند، ليكن يك سري تفاوت هايي دارند كه در ذيل به آن اشاره خواهد شد.

قبل از آن كه به سئوال شما پاسخ بگوييم، به بيان دو نكته ميپردازيم: نكته اول: رواياتي كه در مورد مذمت برخي از زنان وارد شده، همه آنها، يا اكثر و عمده آنها از امام علي(ع) نقل شده است. دقت در اين امر به ما كمك ميكند كه به اوضاع زمان امام علي(ع) بيانديشيم، زيرا همان گونه كه آيات قرآن شأن نزول دارد و دانستن اسباب نزول در فهم و درك مراد خداوند به ما كمك ميكند، روايات هم شأن صدور دارند و پي بردن به اسباب صدور در پي بردن به معنا و مراد معصومان: به ما كمك شاياني ميكند.

خطبه هشتاد نهجالبلاغه را حضرت امير(ع) بعد از فراغ از جنگ جمل بيان نمودند. از جمله محمد بن علي، معروف به ابوطالب مكي متوفاي سال 386 ه' ق اين نكته را متذكر شده است.(1) بعد از او سيد رضي گردآورنده نهج البلاغه در آغاز به اين نكته اشاره نموده است.

حال به ياد داشته باشيم كه اولين عامل درگيري و ناامني در حكومت علوي، يك زن بود به نام ام المؤمنين عايشه. وي از مقام ام المؤمنين بر ضد امام علي(ع) بهره گرفت. او نسبت به علي دلي پركينه داشت كه اين حقد و كينه او باعث آتش افروزي در جنگ جمل شد و حرمتها را شكست و خون دهها هزار انسان را در راه احساسات زنانهاش به هدر داد و جنگهاي صفين و نهروان را به وجود آورد. خود حضرت در خطبه ديگري به مذمت مرداني پرداخته است كه فريب عايشه را خوردند و به خونريزي و جنگ رو آوردند: كنتم جند المرأة و اتباع البهيمة.(2)

نكته دوم: اگر در اين خطبه از نقص عقل زنان ياد شده، در موارد ديگر از مردان نيز ياد شده است. نه كمال عقل در انحصار مردان است، و نه نقص عقل در انحصار زنان. هم بين زنان عدهاي به كمال عقل راه يافتهاند و هم ميان مردان برخي به ضعف و نقص عقل مبتلا شدهاند. امام علي(ع) فرمود: اعجاب المرء بنفسه برهان نقصه و عنوان ضعف عقله؛(3) مردي كه خودپسند است، عقلش ناقص و ضعيف است. نيز فرمود: اعجاب المرء بنفسه حمق؛(4) خودپسندي مرد دليل حماقت و بي خردي او است.

حضرت در مذمت كوفيان فرمود: فأنتم لا تعقلون؛(5) شما مردان كوفه عاقل نيستيد. نيز در مذمت مردم بصره فرمود: خفت عقولكم؛(6) عقلهاي شما سست است.

اينك پاسخ به سؤال شما: جواب را در پنج بخش بيان ميداريم:

1 - از نظر سند و انتساب اين روايت به امام معصوم:

برخي در سند و انتساب خطبه يا روايت نقصان عقل به ا مام معصوم ترديد جدي به خرج داده و گفتهاند: از اين كه مضمون اين روايت با بسياري از آيات و روايات ديگر، نيز با عقل مخالفت دارد، صدور آن از معصوم قابل مناقشه، بلكه مردود است.(7)

2 - از جهت عموميت گفتهاند: اين سخن از جهت دلالت منطقي به صورت قضيه موجبه كليه نيست؛ يعني مراد تمامي زنان نيستند، بلكه اشاره به برخي زنان دارد.

يكي از نويسندگان در توضيح و شرح خطبه مذكور مينويسد:

شك نيست كه خطبه بالا يك قانون كلي و همگاني درباره عموم زنان نيست؛ بلكه با توجه به اين كه اين خطبه بعد از جنگ جمل و آن همه خون ريزيهايي كه توسط عايشه رخ داد، از امام صادر شده، درباره دسته خاصي از زنان است كه در اين گونه مسيرها گام بر ميدارند وگرنه چه كسي ميتواند انكار كند كه در پيشرفت اسلام زنان بزرگ و با شخصيتي همچون خديجه بانوي اسلام، فاطمه زهرا و زينب كبري و جمعي از زنان مبارز و دانشمند مانند سوده همدانيه شركت داشتهاند و براي پيشرفت اسلام و اجراي حق و عدالت بزرگترين فداكاري را به خرج دادهاند، و با ايماني محكم و تفكري عالي، مردان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت ميكردند.(8)

3 - از نظر برداشت و پيام:

خداوند حكيم در خلقت جهان موجودات را حكيمانه آفريده؛ يعني هر موجودي را به تناسب موقعيت و مسئوليتي كه بايد عهدهدار آن باشد، آفريده است، مثلاً چشم را ظريف اما استخوانهاي اطراف آن را سخت و محكم آفريده است. در سيستم بدن هر عضوي به تناسب با وظيفهاش آفريده شده است تا اين مجموعه اعضا با اين تناسب و دقت حكيمانه بتوانند در كنار يكديگر در سيستمي واحد، هر كدام وظيفه خود را به انجام برسانند.

اين مربوط به يك سيستم انداموارهاي چون بدن است، حال در سيستم اندامواره بزرگتري به نام اجتماع بشري نيز همين حكمت و ظرافت لحاظ شده است. واقعيت اين است كه در نظام آفرينش براي هر يك از مردان و زنان وظايف و مسئوليتهاي تكوين ويژهاي در نظر گرفته شده و خداوند حكيم به تناسب همان وظايف، خصائص و قوت و ضعف هايي در خلقت هر يك لحاظ كرده است. به همين جهت است كه خصوصيات رواني و جسمي زنان با مردان متفاوت است. زن با توجه به زن بودنش وظايفي را برعهده دارد، و خداوند خصوصيات روحي و عاطفي و توان جسمانيش را در راستاي آن آفريده است. براي مرد با توجه به مرد بودنش وظايف قرار داده و خصوصيات رواني و جسمي او متناسب با همين وظايف آفريده شده است. اين سخن روشن و عقل پسند است و در آن ترديدي نيست. امام علي(ع) در خطبه مذكور ميخواهد اين پيام را به گوش جهانيان برساند كه از جنس مادينه توقع و انتظار انجام وظايف نرّينه را داشتن خطا است و برعكس از جنس نرينه توقع انجام وظايف مادئيه نيز نارواست. به قول شاعر:

جهان چون چشم و خط و خال و ابروست

كه هر چيزش به جاي خويش نيكوست سخن حضرت در مقام گوشزد كردن به وظايف هر يك است.

4 - از نظر شيوه استدلال:

برخي سخن و شيوه استدلال امام علي(ع) را در خطبه مذكور، از نوع جدل دانستهاند. شايان ذكر است كه جدل آن نوع استدلالي است كه مقدمات آن از مسلّمات است و آن را مخاطب قبول دارد. در اين سخن امام علي(ع) خواسته است از اعتقاد و دانسته مردم آن زمان مبني بر وجود برخي از نقصها در وجود زنان بهره بگيرد و به آنان متذكر بشود: اين كه خود ميدانيد و قبول داريد كه زنان از نقص هايي برخوردارند، پس چرا تابع فلان زن شده و شعلههاي آتش جنگ جمل را با همكاري خودتان تقويت نمودهايد!(9)

اين سخن تقويت ميشود با جملهاي كه از حضرت در ذيل خطبه نقل شده است كه اشاره دارد به زني همانند عايشه كه نزد آنان خيلي محترم و نيكوكار شمرده ميشد. حضرت ميفرمايد: حتي اگر زني را (همانند عايشه) نيكوكار پنداشتهايد، مواظب و برحذر باشيد مبادا همانند اطاعت از او در جنگ جمل، دنيا و آخرت خويش را تباه نماييد.

نيز تقويت ميشود با عنايت به اين كه اين خطبه بعد از جنگ جمل و با توجه به مسائل بوجود آمده بعد از جنگافروزي عايشه بيان شده است.

5 - واقعيت مذكر و مؤنث:

واقعيت اين است كه بين جنس نرينه و مادينه

الف: از نظر اعضاء و جوارح؛

ب: از نظر احساسات و عواطف و تمايلات و اخلاق؛

ج: از نظر فعاليتهاي خردمندانه و تفكر، تفاوت هايي وجود دارد.

از نظر اعضا و جوارح: ممكن است برخي تصور كنند كه مرد و زن تنها در اعضايي كه مربوط به جنسيت آن دو است، تفاوت دارند و در ديگر اعضا و جوارح تساوي و يكساني حكمفرما است. در حالي كه واقعيت جز اين است. آن دو جنس در تمامي اعضا و جوارح با يكديگر اختلاف دارند، چه اعضا و جوارحي كه به عضو جنسي و توليد مثل مربوط است و چه غير آن. رويش مو در بدن زن و مرد، چربي زير پوست، بافتها، ظرافت و ضخامت پوست، شكل استخوانها، وزن حجمي استخوانها، مقدار مواد آلي و كاني در استخوانها، درشتي عضلات، زور بازو، شكل هندسي و حجم و وزن مغز، وزن قلب، ضربان نبض، فشار خون، حرارت بدن، قد، وزن، ارتعاشات صوتي، زير و بم صدا، جثه، ترشحات بدن، ميزان گلبولهاي قرمز و سفيد در خون، گنجايش و حجم ريه و الگوي رشد جسماني در آغاز از دو جنس نرينه و مادينه.

خلاصه اين كه همه چيز در زن و مرد متفاوت است.

ريشه اين تفاوتها در فعاليتهاي غددي نهفته است. تفاوت فعاليتها و ترشحات غدد درون ريز و هورموني بين دو جنس نرنيه و مادنيه به قدري زياد است كه بدون استثنا تمامي اعضا و جوارح زن و مرد را از هم مجزا ميكند، به گونهاي كه آزمايشگاه به راحتي ميتواند تشخيص دهد اين خون، يا ادرار و يا ديگر ترشحاتي كه از بدن يك نفر به دست آمده است و حتي يك تار مو، مربوط به زن است يا مرد.(10)

از نظر احسايات و عواطف، تمايلات و اخلاق:

روانشناسان، محبت، رفتار انفعالي، رفتار عاطفي و حمايت كننده را از ويژگيهاي زنانه و در مقابل، پرخاشگري، استقلال، رقابت، سلطه و حاكميت را از ويژگيهاي مردانه برشمردهاند.(11) نيز گفتهاند: داشتن دلي پر مهر و عاطفه و احساساتي آتشين، جلوه گري، دلربايي، آرايش گري و دوستدار پارچه و لباس و طلا و امور زينتي از خصائص زنان است.(12) زن براي اين كه نشان دهد جلوه كردن و دلبري در انحصار غريزه او است، به زيور و آرايش علاقه نشان ميدهد و در برابر مغازههاي زرگري و لباس و پارچه فروشي، پاهايش شل ميشود.(13)

زن در تقليد، مدپرستي، تجمل پرستي، خنده و گريه از مرد پيشقدم است.(14)

زنان به جهت اين كه از نيروي احساس و عاطفه بيشتري بهره مندند، از صحنههاي احساسي و عاطفي بيشتر تحت تاثير قرار ميگيرند و به هيجان ميآيند.(15)

ريشه اين اختلاف: از اختلافات در اعضا و جوارح زن و مرد، تفاوتهاي احساسي، عاطفي، تمايلي و اخلاقي پديد ميآيد. چون كه غدد تناسلي در زن و مرد متفاوت است و اين غدهها افزون بر تأثيرات جنسيتي، تأثيرات عاطفي و احساسي متفاوتي در دو جنس نر و ماده ميگذارند، سرانجام به تمايز شخصيت اين دو جنس منجر ميشود. به عنوان مثال ترشح بيضهها موجب تهور و جوش و خروش ميگردد و اين همان خصايصي است كه گاو نر جنگي را از گاوي كه در مزارع براي شخم به كار ميرود، متمايز ميسازد (چون كه در اولي بيضهها ترشح دارد، ولي در دومي اخته شده است و ترشحي ندارد).(16)

تنها با زياد يا كم شدن يكي از ترشحات بدن يا يكي از عناصر متابوليكي هر چند ناچيز باشد، اخلاق، رفتار و شخصيت آدمي را دگرگون ميسازد.

از اين سخن نتيجه ميگيريم و ميگوييم: با توجه به دامنه وسيع در تفاوتها كه بين زن و مرد در همه چيز وجود دارد( كه تفاوت ترشحاتي غدد، جزئي از آن است) بايد اذعان نمود كه لازم است زن، زن باشد و مرد، مرد. هر يك به وظايف و مسئوليتهاي خويش.(17)

اما از نظر فعاليتهاي خردمندانه و تفكر گفتهاند: اين روايت ناظر به عقل حسابگري زنان است كه در مقايسه با مردان كمتر است؛ يعني واقعيت اين است. نه زياده روي در مورد حمايت از زنان درست است و نه نقطه مقابلش كه به زنان ظلم روا داشته شود. همان گونه كه اگر كسي در مقام مقايسه، مرد را از نظر عاطفه، از زن ناقص يا كم تر بداند، خطا نكرده و گفتارش خلاف واقع نيست، همين طور در بعد عقلاني اگر زن را نسبت به مرد كم تر بداند، خطا نكرده است و گفتارش خلاف واقع نيست.

بيان اين سخن:

اولاً: اين سخن در پي بيان يك قضيه موجبه كليهاي كه استثنا نداشته باشد، نيست. همان گونه كه در بخش دوم بيان شد. نه تمامي مردان از نظر عقل بر تمامي زنان برتري دارند و نه نقص عقل در انحصار زن ميباشد و كمال عقل در انحصار مرد است، بلكه اين سخن درصدد بيان يك واقعيت است و آن اين كه: وجه غالب در كنشهاي مردان رفتارهاي حسابگرانه و وجه غالب در كنشهاي زنان رفتارهاي مهرانگيز و عاطفي و احساسي است. اين مطلق نيست، بلكه نسبي است.

ثانياً: هر يك از اين دو نيروي عاطفه و عقل حسابگرايانه در جاي خويش نيكو، پسنديده و ضروري است. قوّت هر يك از اين دو در يك فرد نه دليل بر خوبي او است و نه دليل بر بدي. نيز ضعف هر يك از اين دو نه دليل بر خوبي و نه دليل بر بدي او است. در واقع قوت و ضعف اين دو در دو جنس نرينه و مادينه نوعي تقسيم كار و تقسيم وظايف و مسؤوليتهاي تكوين و طبيعي است. به هيچ وجه مرد نميتواند از عهده وظايف مهرانگيز و عاطفي زن برآيد و برعكس، زن نميتواند از عهده وظايف حسابگرايانه مرد برآيد. موفقيت اصلي زن در وظايف خويش است كه در راستاي تكوين وي قرار دارد و موفقيت اصلي مرد نيز در اموري است كه همگون با قواي تكوين اش ميباشد. در طبيعت و قوانين تكوين، بين مردان و زنان كارها تقسيم شده است. چرا ما در نظام تشريع آن را نپذيريم؟ سخن امام علي(ع) درباره زنان ه

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.